این کلمات کاملا ترکی هستند و در این پست ریشه ی آن هارا بیان خواهم کرد.

واژه ی kar و (kor(kör را ازبک ها در کنار استفاده از کلمه kar واژه ی گارانگ را استفاده میکنند که بی ارتباط با kar نیست

احتمالا این این کلمه قارانیق باشد

گرچه دوستان این کلمه را سوغدی میدانند اما در ریشه یابی این کلمه دست و پا میزنند.

ازبک ها به کر garang  می گویند که طبق قاعده ی ترکی این کلمه قارانیق هست که به کلمه قارا سیاه میرسد مشتقات آن بسیار است که رایج ترین آن قارانلیق در بین مردم است.

واژه ی کر و کور در ترک ها با لغات مختلف ولی تبدیل شونده هستند

مثلا تاتار ها به این کلمه سوقیر میگویند در صورتی که ترکیه  باشکورت ها و نوغای ها  این کلمه را به صورت ساغیر  معنی کر استفاده میکنند.

این میتواند یه سرنخ برای پیدا کردن ریشه این دو کلمه باشد

ترکمن ها در حالت دیگر به این کلمه tünt که از ریشه tün به معنی تاریکی است استفاده میکنند

که در ترکی امروزی این کلمه در حالت Dün به معنی دیروز بکار میرود و در قدیم به معنی تاریکی بوده من با آوردن کلمه ی tünt خواستم بحث را به قارانیق و قارانلیق بکشم میبینید که همه به تاریکی , پوچی و سیاهی ختم میشود.

قارانیق دی 

کور است

کسی که تاریک میبیند کسی که سیاهی میبیند و این لغت به احتمال زیاد به کور ها استفاده میشده که به حالت kar و در فارسی به صورت کر استفاده میشود ما حتی فعل این کلمه را در بین ترکان داریم که به صورت karıxmaq استفاده میشود که قطعا به سیاهی و پوچی ختم میشود

سن ایشینده کاریخدین

 و حتی واژه ی korlamaq هم زیاد دور با بحث ما نیست این کلمه واژه ی بسیار خوبی برای خراب کردن در ترکی است

تبدیل شدن معنی قارانیق از حالت کور به کر و یا برعکس بخاطر این بوده که مردم آن هارا در یک دید میدیده اند و دوما اینکه در مفهوم اشتراک معنی داشتند  که به پوچی و تباهی میرسید ماجرا به حرف بنده آن جایی قدرت میبخشد که اویغور ها به کور قاریغو(قاریقی) میگویند

این کلمه کاملا معلوم است که از ترکی به سوغدی و حتی وارد پهلوی شده.

و اما واژه ی لال:

لال مطمئنم که این یال بوده و بی ارتباط با واژه ی یالاماق به معنی لیسیدن نیست.

از جمله تبدیل شدن های حرف ی به ل میتواند پیشوند لاپ-یاپ ذکر کرد که این کلمه از ریشه یاپماق به معنی ترین است.

لاپ گوزل-یاپ گوزل

مشتقات کلمه ی یال را به عنوان مثال میتوانیم معروفترین هایشان را به صورت یالین به معنی لخت / یالقیز به معنی تنها / یالاماق به معنی لیسیدن که مرتبط با زبان است و واژه ی معروف یالان را اشاره کرد.

یالدی-لالدی 

از برداشتی که از مشتقات شد همه ی آن ها به نقص و دارای یگانگی بودن اشتراک داشتند به خصوص واژه ی یالقیز یا یالنیز به حرف بنده قوت میبخشد .

یالین هم که معنی لخت را دارد و در بین مردم واژه آیاق یالین پا برهنه معروف است .

حال معنی لال-یال مشخص است چیست

کسی که ناقص است

کسی که تواناییش کم است

کسی که چیزی از اصل و باطن خودش کم شده(تفهیم شده با یالاماق)

در واقع میشود گفت که واژه ی یال بن و پایه ی مشتقات آن است (به معنی ناقص و کم دارا به صورت اصطلاحی به معنی پوست کنده)

با این همه میتوانیم کلمه ی یالان را به معنی دروغ معنی کنیم چیزی که ناقص و بی ارزش میکند و حتی کلمه ی  یالتاق به معنی چاپلوس

یال+ایت+اق

حالتی است که انسان را خار و بی ارزش میکند.

اگر ما بخواهیم یال را در حالت کلی معنی کنیم به معنی غیر خود کفا و بی ارزش است نا چیز است 

یالوارماق

یال اسب و کلماتی از این قبیل دقیقا در یک مسیر قرار دارند .


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم