اول متن زیر را بخوانیم (متن زیر نقل قول است) :

/قند. [ ق َ ] (معرب ، اِ) کند که شکر باشد. قنده مثل آن و این معرب است . (منتهی الارب ). عسل نیشکر چون سفت و منجمد گردد. (اقرب الموارد). معرب کند از اصل هندی است . در سانسکریت کهندا به معنی مطلق قطعه یا پاره مخصوصاً پاره ٔ قند یا تکه ٔ قند. همین کلمه وارد زبان های اروپایی شده است و به چیزی گفته شود که ما در فارسی کنونی نبات گوییم ، قند عبارت است از شکر به قالب ریخته و سخت و کلوخ شده . (هرمزدنامه ص 32) (حاشیه ٔ برهان چ معین )/


مشخص است که قند در سانسکریت بن ترکی از قینماق به معنی شکنجه کردن عذاب دادن است.

واژه عواما به صورت یاندی قیندی دیده شده است

قینید مشخصا ینی شکسته - تکه تکه
آقایان در سانسکریت دیدند گفتند سانسکریت همه چی هم حل شد.

سانسکریت را هم به خودشان میمالند پس تموم شد رفت واژه فرض میکنند مال خودشان است.

با استنباط و استدلال بن از یک زبان است که قینماق را دارد آن هم ترکیست خیلی جالب تر آن است که قند به معنی تکه است دقیقا همان معنی اصلی ترکی در سانسکریت دارد.

candy

در انگلیسی و امثالهم هم ترکی هستند.


و تازه واژه ی قینماق از بن ریز در ترکیست.

قین چندین معنی دارد یکی از معنی های آن دسته است
قین قین دسته دسته ( تکه تکه)
و واژه ی قند مشتق شده است.

شمارا جلب میکنم به قینلاماق به معنی دانه به دانه کندن که معادل فارسی ندارد.