یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریشه یابی کلمات تورکی موجود در فارسی» ثبت شده است

ریشه ی واژه ی #آرام #آرامش

از بن آرا به معنی میان وسط


از بن آرماق به معنی خسته شدن (فرهنگ شاهمرسی)
با پسوند m ترکیب شده است

 

armaq


ar+m

 

aram


آرام شدگی در حد واسط قرار گرفتگی ساکن شدگی

۲۷ اسفند ۹۷ ، ۰۸:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه های تار ، تاریک ، تیره

از بن درمک به معنیدن چیدن است (از درون کندن - به تفسیر چیدن دقت کنید به طور منظم بدون برش از مکان صحیح کندن است. )

از تفسیر داراماق - تاراماق به معنی نظم دادن مشتق شده است (لازم به خواندن پست قبلی است.)

از همین نظم دادن واژه ی دار به معنی تنگ را ساخته است. (دار دار اولماق به چینش مو در تفسیر شانه کردن نگاه کنید.)

داریخماق هم از این واژه مشتق شده است.

حال واژه داریق به فارسی به صورت تاریک وارد شده است.

دار به معنی تنگ است 
دار گورورم - تار میبینم
وسعت کمتری را میبینم
واژه ی dark در انگلیسی هم از این بن است.

در ترکی به صورت های مختلف مثل آلاتور - تورانلیق دیده شده است.

۱۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه ادب

سجادیه ریشۀ سومری «ادوپا» به معنی شاگرد و ادب آموز را ریشۀ اصلی «ادب» پیش نهاد کرده است. استاد محیط طباطبایی هیچ یک از این نظریات را نمیپسندد و معتقد است که «ادیب» و «ادب» از زبان فارسی باستان و ریشۀ «دیپ» و «دب» به معنی «نوشتن» گرفته شده است. علی اکبر دهخدا نیز به پیروی از استاد محیط طباطبایی واژۀ «ادب» را اسم و معرب از فارسی می داند.

واژه «ادب» در قرآن کریم نیامده است اما واژۀ «دَاب» در قرآن کریم چهار بار به صورت «دَاب» و به معنی شیوه و رفتار و در دو مورد دیگر به صورت «دائِبَین» به معنی دو از پی هم آینده و «دَابا» به معنی پیاپی آمده است.

۰۸ دی ۹۷ ، ۰۹:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات باغ و بهار

ریشه یابی حرف های اضافه ی * #به * - * #با * - و در فارسی و * #و * در عربی و ریشه یابی کلمات باغ و بهار

این دو حرف اضافه از ریشه باغماق (بوغماق : خفه کردن )و در کل از کلمه ی باغ و مرتبط با باغلاماق است.

در واقع واژه ی بوغماق و باخماق به معنی دیدن هر دو یک فعل هستند که مورد تغییرات آوایی و معنی شدند.

باخماق یا باغماق یا بوغماق هر سه یک فعل هستند

که به ارتباط و بسته شدن مرتبط هستند

جز کلمات بنیانی زبان ترکی هستند که مشتقات بسیار بسیار زیادی دارند اما من چند تا مربوط به باغ رو مینویسم :

باغیر - Bağır : جیگر

باغ : محیط بسته(حصار کشیده شده)

باغیرساق - bağırsaq : روده

باغیش - bağış : بستگی - مرتبط 

باغا - bağa : لاک پشت(مربوط به محدودیت و دست و پا بستگی حیوان)

و...

bağ "bağ, düğüm, akit, ittifak " Orhun Yazıtları ،735)

واژه ی باغ در حالت کلی به معنی اتصال,متصل,بستگی است.

حال ربطش به حرف های اضافه ی *به* و *با* مشخص است.

من به مدرسه میروم

من *باغ* مدرسه میروم

باغ در واقع متصل گر من به مدرسه است 

من با او میروم

من *باغ* او میروم

باز هم باغ متصل گر من به اول است.

واژه ی باغ به همین صورت وارد فارسی و پهلوی شده.

واژه  های #به و #بهتر هر دو ترکی هستند

باغتر یا باغدا در واقع به اشتراک و معنی ارتباط و وابستگی بیشتر در مسئله را داراست

بازیکن بهتری است :

بازیکنی است که با خلق و خوی من ارتباط بهتری برقرار میکند.

واژه ی بهتر به صورت better وارد زبان انگلیسی شده .

حتی واژه ی بهار هم ترکی است.

باغ+ار

متصل گر زمستان به تابستان


این واژه به صورت و (və) وارد عربی شده و نقش حرف پیوند در زبان عربی را دارد.

حروف , و , به , با همگی ترکی هستند و استفاده از حرف پیوند *و* در ترکی کاملا مقبول است.

حرف اضافه ی بر هم متشکل از دو حرف باغ+ایر به معنی وابسته کننده و مرتبط کننده است که باز هم ترکی است. 

ریشه ی کلمه پاییز:

/لغت اوستایی pati-zya که در زبان پهلویک به شکل پاتیز-پاتیچ-پادیز←*پاییز ثبت شده و آنرا در چک-اسلوواک po-dzim (پا=سوی+زیم=زمستان) میخوانند به معنای «به سوی زمستان» است که در آن پا به معنای به-به سوی-به سمت و زیم که در اوستایی به شکل zyā  ثبت شده به معنای زمستان است.

 

به همین شکل لغت pavasaris شکل اصلی لغت *بهار (پا=سوی+وسار= تابستان) و به معنای «به سوی تابستان» است که در آن واژه اوستایی vasara به معنای تابستان است.

باغیر + زم

باغیت + زم

همان بر در فارسی امروزی که زم همان زمستان است.

۰۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات کوه ، کپل ، کف

اول متن زیر را بخوانیم :

/کوه . (اِ) معروف است و عربان جبل خوانند. (برهان ). ترجمه ٔ جبل . (آنندراج ). هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. (ناظم الاطباء). پهلوی «کف » (کوه ، قله ٔ کوه )، ایرانی باستان «کئوفه » (کوه )، اوستا «کئوفه » (کوه ، کوهان )، پارسی باستان «کئوفه » (کوه )، پهلوی «کفک » (کوه ، کوهان )، بلوچی «کپک ، کفغ » (شانه )، کردی «کوی » (وحشی )، ارمنی «کهک » (کوه ، موج )، و به قول کایگر، افغانی «کوب » (کوهان ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). هر یک از برآمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان و کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد. جبل . (فرهنگ فارسی معین ). جبل . طور. طود. علم . ذَبر. دَبر. کُه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) /


نه فعلی نه ریشه ای در زبان آن ها دارد این کلمه ترکی است و از فعل  بهKöpmək که به معنی بر آمدن که در فارسی به صورت کپ کردن استفاده میشود .

حباب : Köpük

سگ چاق و اهلی(تنبل و مامانی)-سگ پیر : Köpək

پل : Köprü

متورم : Köpəş

باد کرده - فربه - نان تخم مرغ دار : köpbəcə

نانی که به خمیر آن تخم مرغ زده و در روغن سرخ می کنند : Köppə

کپل(به همین صورت وارد فارسی شده) : Köpül

کف کردن : köpürmək

این واژه وارد پهلوی شده و به بر آمدگی های روی زمین Köp یا کوه گفتند که در بلوچی سیستم اصلی کلمه ی آن به صورت کپک مشهود است

واژه ی کف و فعل #کف کردن مخفف واژه ی Köpük است و ترکی است.

۰۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه جور

به بررسی کلمه ی cür میپردازیم

خیلی لذت بخش است که این کلمه ترکی است و وارد فارسی شده.

شکل قبلی این کلمه همان Tür به معنی نوع است.

یکی از بحث های تغییر آوایی تبدیل ت به ک و برعکس است.

این کلمه ریشه ی کلمه Türk به معنی مشتق شده و دسته به دسته شده است.

فعل این کلمه به صورت Törəmək - Törənmək در ترکی استفاده میشود.

Tür و Cür هر دو در یک معنی هستند.

حالت تبدیل شدن Tür به cür به شکل زیر است :

  1. Tür
  2. Dür
  3. Cür
یا
  1. Tür
  2. Kür
  3. Gür
  4. Cür
بخاطر کلفتی دو حرف این دو حرف تبدیل شده اند .
بنظر بنده فرم دوم درست تر است زیرا ما مشتقات این کلمه در ترکی را میبینیم مانند Kürəkən به معنی داماد است که اصل این واژه به معنی ادامه دهنده ی نسل Türkəkən است.
ما حالت گزینه سوم را هم در ترکیمان داریم ؛
واژه ی gürsəl به معنی فراوان :
خیلی جالب است که واژه ی gürüm به معنی ظرف بزرگ برای مایعات هم از این واژه است ظرفی که انواع مایعات را در آن میریزند .که تحت اللفظی به آن güyüm گفته میشود.
این کلمه به هیچ وجه فارسی نیست و در ترکی براحتی میتوان استفاده کرد.
یکی از مثال های دیگر تبدیل شدن ت به حرف محکم تر واژه ی قارپیز است که در تاجیکی تاربوز گفته میشود.
واقعا ترکی زبان بی نظیری است و باید آن هارا نسل به نسل سینه به سینه ادامه دهیم.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی