یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریشه یابی واژه تار (تار مو» ثبت شده است

ریشه یابی واژه های تار ، تاریک ، تیره

از بن درمک به معنیدن چیدن است (از درون کندن - به تفسیر چیدن دقت کنید به طور منظم بدون برش از مکان صحیح کندن است. )

از تفسیر داراماق - تاراماق به معنی نظم دادن مشتق شده است (لازم به خواندن پست قبلی است.)

از همین نظم دادن واژه ی دار به معنی تنگ را ساخته است. (دار دار اولماق به چینش مو در تفسیر شانه کردن نگاه کنید.)

داریخماق هم از این واژه مشتق شده است.

حال واژه داریق به فارسی به صورت تاریک وارد شده است.

دار به معنی تنگ است 
دار گورورم - تار میبینم
وسعت کمتری را میبینم
واژه ی dark در انگلیسی هم از این بن است.

در ترکی به صورت های مختلف مثل آلاتور - تورانلیق دیده شده است.

۱۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه تار (تار مو ، موسیقی) ، دری (پوست) و در ، در فارسی

این واژه از بن تاراماق - داراماق به معنی شانه کردن و نظم دادن است.

فعل مشتق داراماق از بن درمک به معنی چیدن است در واقع به معنی از درون بدون برش به طور منظم کندن است.


واژه ی درین به معنی عمیق و هم از این ریشه است.

با پسوند *ا* ترکیب شده و تفسیر از بن و بیخ دادن فعل تشکیل داده است
و تاراماق یا داراماق را ساخته است و اسمی مانند تار را ساخته است.


در واقع داراماق معنی منظم کردن در یک مسیر و موازات قرار گرفتن را دارد همانند تاری که در آلت موسیقی است.

در ترکی به صورت تار - tar تور - tor رایج است.

به صورت دار - dar به معنی تنگ در ترکی دیده شده است به تفسیر داراماق دقت کنید‌.

در در فارسی همان نظم بخش است و همان تنگ کننده است به زبان های هند و اروپایی از تفسیر دری - dəri به صورت در وارد شده است در سومری به صورت بر دیده شده است.

۱۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی