یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۲۷ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

ریشه یابی کلمه گل

همانطور که میدانید این کلمه را هم از ترکی دزدیده اند و به پهلوی و امثال آن ها ربط میدهند اما اگر ریشه ی فعل و مشتقات آن را بخواهیم دست و پا خواهند زد.

وجود کلمات در منبعی مدرک استناد کلمه به آن زبان و بومی بودن آن کلمه در آن زبان نیست باید ریشه مشتقات و میزان رواج آن و در آخر هم برای تاکید فقط صرفا برای تاکید منابع را نگاه میکنیم که احتمالات را صد درصد کنیم.

اما دوستان فقط منبع ذکر میکنند و وای به حال ما اگر آن کلمه در پهلوی دخیل باشد بدون چون و چرا آن را پهلوی ذکر میکنند.

مشکل ما در این است که آن ها زود تر از ما شروع کردند تا کلمه ها را ثبت کنند که صد البته کلمات بسیاری را دزدیده اند و ترکی آنقدر قدرت دارد که ما نیازی به دزدی نداریم.

واژه گل :

این کلمه از فعل gülmək به معنی خندیدن است

که دقیقا با باز کردن دهان گل و غنچه در یک جهت است

دقیقا ریتم ترکی این کلمه کاملا مشهود است.

یک اسم و یک فعل و مشتقات گل : Gül-Kül

خاکستر و گل

خنده : Gülüş

گلفروش : Gülçü

خنده رو : Güləc

جک : Gülgü

شخص زیبا و دوست داشتنی : Gülmən

اخمو - جدی : Gülməz

مثل گل : Gülsan

(واژه ی سان هم ترکی است از فعل سانماق که شکل سابق آن ساقینماق بوده)

متبسم : gülümsər

مضحک : gülünc

واژه ی kül به معنی خاکستر هم باز هم اسم فعل gülmək  هست ،که عموما و کلا میتوانیم آن دو را به باز شدن و دیده شدن درون آن ربط دهیم

یاندی کولو چیخدی 

همان ذات درونی


و حتی واژه ی گلوله با گل هم بی ربط نیست و این کلمه را هم به سود سانسکریت دزدیده اند و مستقیما این کلمه را به توپ ربط میدهند بدون ریشه یابی  نوشته اند گلا به معنی توپ در سانسکریت است چه ساختاری چه قاعده ای ؟

گولله به ذات و باطن در تفنگ متصل است که وقتی شلیک میشود داخل آن بیرون میریزد همانند گل و غنچه  و دقیقا به صورت گلوله وارد سانسکریت شده ، واقعا خنده دار نیست این همه ترک در جهان یهویی یادشان رفته که در ترکی خنده چه بوده و رفتند از سانسکریت یاد گرفتند!

این کلمه در آن طرف دنیا هم توسط ترکان Gülmək گفته میشود.

At : اسب - اسم

Atmaq : انداختن

Ata : پدر

Yar : یار

Yarmaq : زخمی کردن

Yarın : فردا

Yay : تابستان

Yay : کمان

Yaymaq : مالیدن

Yaya : پیاده

Ox : تیر

Oxumaq : خواندن

کلمات بسیار زیاد است و مشتقات هم بسیار زیاد اما مقصود بنده از گفتن این کلمات بخاطر نداشتن حالت مشتق و فعل اصلی در فارسی و پهلوی همانند ترکی است.

لطفا زبان التصاقی را با زبان های بی قاعده مقایسه نکنید.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات کر ، کور ، لال

این کلمات کاملا ترکی هستند و در این پست ریشه ی آن هارا بیان خواهم کرد.

واژه ی kar و (kor(kör را ازبک ها در کنار استفاده از کلمه kar واژه ی گارانگ را استفاده میکنند که بی ارتباط با kar نیست

احتمالا این این کلمه قارانیق باشد

گرچه دوستان این کلمه را سوغدی میدانند اما در ریشه یابی این کلمه دست و پا میزنند.

ازبک ها به کر garang  می گویند که طبق قاعده ی ترکی این کلمه قارانیق هست که به کلمه قارا سیاه میرسد مشتقات آن بسیار است که رایج ترین آن قارانلیق در بین مردم است.

واژه ی کر و کور در ترک ها با لغات مختلف ولی تبدیل شونده هستند

مثلا تاتار ها به این کلمه سوقیر میگویند در صورتی که ترکیه  باشکورت ها و نوغای ها  این کلمه را به صورت ساغیر  معنی کر استفاده میکنند.

این میتواند یه سرنخ برای پیدا کردن ریشه این دو کلمه باشد

ترکمن ها در حالت دیگر به این کلمه tünt که از ریشه tün به معنی تاریکی است استفاده میکنند

که در ترکی امروزی این کلمه در حالت Dün به معنی دیروز بکار میرود و در قدیم به معنی تاریکی بوده من با آوردن کلمه ی tünt خواستم بحث را به قارانیق و قارانلیق بکشم میبینید که همه به تاریکی , پوچی و سیاهی ختم میشود.

قارانیق دی 

کور است

کسی که تاریک میبیند کسی که سیاهی میبیند و این لغت به احتمال زیاد به کور ها استفاده میشده که به حالت kar و در فارسی به صورت کر استفاده میشود ما حتی فعل این کلمه را در بین ترکان داریم که به صورت karıxmaq استفاده میشود که قطعا به سیاهی و پوچی ختم میشود

سن ایشینده کاریخدین

 و حتی واژه ی korlamaq هم زیاد دور با بحث ما نیست این کلمه واژه ی بسیار خوبی برای خراب کردن در ترکی است

تبدیل شدن معنی قارانیق از حالت کور به کر و یا برعکس بخاطر این بوده که مردم آن هارا در یک دید میدیده اند و دوما اینکه در مفهوم اشتراک معنی داشتند  که به پوچی و تباهی میرسید ماجرا به حرف بنده آن جایی قدرت میبخشد که اویغور ها به کور قاریغو(قاریقی) میگویند

این کلمه کاملا معلوم است که از ترکی به سوغدی و حتی وارد پهلوی شده.

و اما واژه ی لال:

لال مطمئنم که این یال بوده و بی ارتباط با واژه ی یالاماق به معنی لیسیدن نیست.

از جمله تبدیل شدن های حرف ی به ل میتواند پیشوند لاپ-یاپ ذکر کرد که این کلمه از ریشه یاپماق به معنی ترین است.

لاپ گوزل-یاپ گوزل

مشتقات کلمه ی یال را به عنوان مثال میتوانیم معروفترین هایشان را به صورت یالین به معنی لخت / یالقیز به معنی تنها / یالاماق به معنی لیسیدن که مرتبط با زبان است و واژه ی معروف یالان را اشاره کرد.

یالدی-لالدی 

از برداشتی که از مشتقات شد همه ی آن ها به نقص و دارای یگانگی بودن اشتراک داشتند به خصوص واژه ی یالقیز یا یالنیز به حرف بنده قوت میبخشد .

یالین هم که معنی لخت را دارد و در بین مردم واژه آیاق یالین پا برهنه معروف است .

حال معنی لال-یال مشخص است چیست

کسی که ناقص است

کسی که تواناییش کم است

کسی که چیزی از اصل و باطن خودش کم شده(تفهیم شده با یالاماق)

در واقع میشود گفت که واژه ی یال بن و پایه ی مشتقات آن است (به معنی ناقص و کم دارا به صورت اصطلاحی به معنی پوست کنده)

با این همه میتوانیم کلمه ی یالان را به معنی دروغ معنی کنیم چیزی که ناقص و بی ارزش میکند و حتی کلمه ی  یالتاق به معنی چاپلوس

یال+ایت+اق

حالتی است که انسان را خار و بی ارزش میکند.

اگر ما بخواهیم یال را در حالت کلی معنی کنیم به معنی غیر خود کفا و بی ارزش است نا چیز است 

یالوارماق

یال اسب و کلماتی از این قبیل دقیقا در یک مسیر قرار دارند .


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه کمک

همانطور که باید بدانید این کلمه را دهخدا نه تنها فارسی ندانسته بلکه ترکی دانسته هیچ ریشه ای در فارسی و حتی زبان های نسبتی که مانند اوستایی و سانسکریت میدهند هم نمیتواند کمکشان کند.

اما ریشه این واژه در عین حال خیلی جالب است.

kümək

  • تفسیر اول :
در ترکی küm به معنی توده و پیله یا در کل به معنی چیزی که یکجا جمع شده است 
küm+ək
در اینجا در حالت پسوند وسیله و یا حالت است مانند قازماق-بارماق...
که اگر بخواهیم آن را تفسیر کنیم بدین حالت دست می آوریم :
حالت همکاری(جمع شدگی) 
منه کمک ادین : با من همکاری کنید تا بتوانم کارم را درست انجام دهم.
میتواند تا حدودی صحیح باشد.

  • تفسیر دوم :
در تفسیر دوم میتوان این کلمه را از ریشه ی küy به معنی صدا دانست
küyümək: حالت فرار کردن حیوانات با صدا
hay küy : سر و صدا
این واژه در اورخون به صورت kü آمده و واژه ی خیلی قدیمی است
kü(yu)m+ək
راهی برای ابراز صدا
به حالتی که انسان توسط صدایش کارش را انجام میدهد.
معادل این کلمه در فارسی به صورت یاوری کردن درست میتواند باشد.

یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم
۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه جور

به بررسی کلمه ی cür میپردازیم

خیلی لذت بخش است که این کلمه ترکی است و وارد فارسی شده.

شکل قبلی این کلمه همان Tür به معنی نوع است.

یکی از بحث های تغییر آوایی تبدیل ت به ک و برعکس است.

این کلمه ریشه ی کلمه Türk به معنی مشتق شده و دسته به دسته شده است.

فعل این کلمه به صورت Törəmək - Törənmək در ترکی استفاده میشود.

Tür و Cür هر دو در یک معنی هستند.

حالت تبدیل شدن Tür به cür به شکل زیر است :

  1. Tür
  2. Dür
  3. Cür
یا
  1. Tür
  2. Kür
  3. Gür
  4. Cür
بخاطر کلفتی دو حرف این دو حرف تبدیل شده اند .
بنظر بنده فرم دوم درست تر است زیرا ما مشتقات این کلمه در ترکی را میبینیم مانند Kürəkən به معنی داماد است که اصل این واژه به معنی ادامه دهنده ی نسل Türkəkən است.
ما حالت گزینه سوم را هم در ترکیمان داریم ؛
واژه ی gürsəl به معنی فراوان :
خیلی جالب است که واژه ی gürüm به معنی ظرف بزرگ برای مایعات هم از این واژه است ظرفی که انواع مایعات را در آن میریزند .که تحت اللفظی به آن güyüm گفته میشود.
این کلمه به هیچ وجه فارسی نیست و در ترکی براحتی میتوان استفاده کرد.
یکی از مثال های دیگر تبدیل شدن ت به حرف محکم تر واژه ی قارپیز است که در تاجیکی تاربوز گفته میشود.
واقعا ترکی زبان بی نظیری است و باید آن هارا نسل به نسل سینه به سینه ادامه دهیم.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه قاشقایی-قشقایی

خیلی برایمان مهم است که ریشه ی کلمه این واژه و معنای آن را بدانیم چون قشقایی ها ترکان و ایل ارزشمندی در تاریخ آن منطقه داشتند.

واژه ی قشقایی مشهود است که این کلمه از دو بخش قاش+قایی تشکیل شده ، اول باید ریشه ی کلمه قاش و قاچماق-قاشماق را پیدا کنیم ، این واژه در ترکی به معنی دویدن و فرار کردن است.

قاچ در ترکی به معنی بزرگ است و این باز هم بی ارتباط نیست با کلمه ی دویدن شاید برایتان جالب باشد قاچماق نوعی راه رفتن بزرگ گونه است به سرعت و بزرگ پا انداختن مربوط هست .

و ایل هایی مانند قشقایی و قاجار هم این کلمات را در اسم خود دارند.

بدیهی است که متوجه بشیم این یک صفت برای ایل است یعنی نشان دهنده ی بزرگی مشتقات کلمه ی قاچ را میتوان به قارا به معنی بزرگ هم اشاره کرد که تا مطمئن بشوید که این کلمه در اصل مفهوم بزرگ را دارد.

در مثال بهتر میتوان به کلمه قوجا(قاجا) اشاره کرد کاملا صحیح است که این کلمه از دو حالت قاج+جا درست شده و به صورت خواجه وارد فارسی شده !

قاج در ترکی به معناهای دشمن هم است که باز هم دور از معنی بزرگ نیست.

مانع بزرگ ضد و علیه در ترکی قاج هم میتواند باشد.

پس در نتیجه قاچ قایی به معنی قایی های بزرگ تبار میتوان یاد کرد.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات چاقو و چاق

همانطور که به ادعای دوستان میباشد این فعل را باز هم فارسی معرفی میکنند و از فعل چاکیدن میدانند اما واقعا مسخره هست چون زبانی که ق ندارد چگونه مدام کلماتش  چاقو , چاق با ق تمام میشود واقعا باید آن ها دزدی کلمات را کنار گذارند.

حال به بررسی آن دو کلمه میرسیم و شگفتی ترکی در ارتباط بین آن هارا خواهیم دید

چاخماق-شاخماق این دو فعل در بین مردم رایج است و به معنی درخشیدن (با سرعت) جرقه زدن در پرانتز که با سرعت را نوشتم مربوط به چاغ در ترکی است به معنی زمان ؛ بدین معنی است که چاغماق همان چاخماق-چاقماق است. ما در ترکی فعلی به طور چاغلاماق چای(چاغ) به معنی رود و خروشیدن داریم.

کم ارتباط نیست با کلمه سرعت و حتی چاخان به معنی جفنگ هم با همین ارتباط دارد بدین شکل که تند تند حرف زدن ریشه ی چاخان باشد به منبع الدار فنی این کلمه در گذشته به معنی تبر را هم داشته باز هم مرتبط هستند لقبی است که به تبر دادند زود از بین بر ، باز هم متصل به سرعت است.

چاخی(چاقو) که به فارسی وارد شده و در گذشته به معنی تبر بوده به سرعت ربط دارد ینی چیزی که فوری میبرد

حالا ربطش با چاق (پوتا) چیست؟

بله این کلمه در این تفسیر به کسی است که به سرعت بزرگ شده و پف کرده است حتی کلمه چاخیر به معنی باده هم بی ربط با زمان نیست چیزی که زود عقل را میپراند.

حتی این کلمه با کلمه ی چاققال به معنی شغال هم هم ریشه هست به معنی اینکه این حیوان پر جست و خیز است

حال کوته فکران نه ریشه میابند نه تفسیر میکنند و فقط کارشان این است که بگویند کلمات دخیل در ما ترکی نیست یک نوع حسادت زبانی است.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه خال

خال با چند معنی وجود داره :

امتیاز در ورزش

خال ورق بازی

نقش

لکه

بله همانطور که میبینید هر سه از ریشه قالماق به معنی ماندن است. حتی کلمه قالی و قالیچا هم ترکی میباشند. قالی(قالیق) اثر ماندگار و قالیچه با پسوند کوچک ساز همراه است.

خال ورق در بازی هم به این مرتبط میباشد که آن چیزی که برای تو ماندگار است. 

خیلی جالب است که خال به معنی لکه ی سیاه روی صورت هم است همین فعل است و این قاعده ی زبان ترکی است حال جالب تر این است که این کلمه به معنی نقش هم میباشد که بی ارتباط با خال رو صورت نیست`

همه چیز طبق قاعده و آن قدر هم سخت نیست که بدانیم کلمه از چه ریشه ای است. خیلی منطقی و درست است که این کلمه بسیار بسیار ترکی بودنش قابل رویت است


قالدیرماق و قالخیزماق هر دو از یک ریشه هستند میتوان گفت قالخیزماق شکل قبلی قالدیرماق است در آذربایجان جنوبی به صورت قالخیزماق استفاده میشود و در مناطق قره باغ آذربایجان شمالی هم استفاده میشود و در ترکیه قالدیرماق به کار میرود

قال+ق+ایز+ماق

چیزی را که بلند میکنیم در بالا نگهش می داریم در این صورت گفته میشود قالخیز اونو اگر بخواهیم پسوندی معنیش کنیم اینگونه میشود :

عمل ماندن را رویش انجام دادن

ماندن در اینجا به منظور در هوا ماندن است و قدرت ترکی در رساندن معانی را نشان میدهد

قالدیرماق

قالخ+دیر+مالق


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی