یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۳۱ مطلب با موضوع «آموزشی :: ریشه یابی کلمات تورکی» ثبت شده است

ریشه یابی کلمات کوه ، کپل ، کف

اول متن زیر را بخوانیم :

/کوه . (اِ) معروف است و عربان جبل خوانند. (برهان ). ترجمه ٔ جبل . (آنندراج ). هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. (ناظم الاطباء). پهلوی «کف » (کوه ، قله ٔ کوه )، ایرانی باستان «کئوفه » (کوه )، اوستا «کئوفه » (کوه ، کوهان )، پارسی باستان «کئوفه » (کوه )، پهلوی «کفک » (کوه ، کوهان )، بلوچی «کپک ، کفغ » (شانه )، کردی «کوی » (وحشی )، ارمنی «کهک » (کوه ، موج )، و به قول کایگر، افغانی «کوب » (کوهان ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). هر یک از برآمدگیها و مرتفعات سطح زمین که از خاک و سنگ فراوان و کانیهای مختلف تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد. جبل . (فرهنگ فارسی معین ). جبل . طور. طود. علم . ذَبر. دَبر. کُه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) /


نه فعلی نه ریشه ای در زبان آن ها دارد این کلمه ترکی است و از فعل  بهKöpmək که به معنی بر آمدن که در فارسی به صورت کپ کردن استفاده میشود .

حباب : Köpük

سگ چاق و اهلی(تنبل و مامانی)-سگ پیر : Köpək

پل : Köprü

متورم : Köpəş

باد کرده - فربه - نان تخم مرغ دار : köpbəcə

نانی که به خمیر آن تخم مرغ زده و در روغن سرخ می کنند : Köppə

کپل(به همین صورت وارد فارسی شده) : Köpül

کف کردن : köpürmək

این واژه وارد پهلوی شده و به بر آمدگی های روی زمین Köp یا کوه گفتند که در بلوچی سیستم اصلی کلمه ی آن به صورت کپک مشهود است

واژه ی کف و فعل #کف کردن مخفف واژه ی Köpük است و ترکی است.

۰۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه کهنه و کهن

واژه کهن از ریشه Kök به معنی ریشه و از فعل Çökmək)Kökmək) به معنی فرو بردن است.

این واژه در اصل به معنی با ریشه و با قدمت و منشا را دارد .

واژه ی کهن هم همان Kökən در ترکی به معنی منشا را دارد.

با اضافه شدن پسوند Kök+nə به معنی ریشه دار و به طور کلی معنی با قدمت را دارد کلمه əsgi-əski هم به معنی کهنه و قدیمی هم درست است .

این واژه ها به صورت کهنه و کهن وارد فارسی شده.

۰۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه پول

 کلمه ی پول همان کلمه ی #پارا در ترکی استانبولیست

تفسیر اول :

این واژه در سانسکریت به صورت پور  به معنی نقره استفاده میشده که هیچ فعل و بنیانی در آن زبان ندارد.

این کلمه در زبان پهلوی هم از بن ترکی گرفته شده است.

مثلا کلمه ی پوران در فارسی معیار سرخیت شده و زیبایی و جلا شده است کلمه ی پارا به معنی پول از فعل پارلاماق(به معنی درخشیدن) وارد فارسی شده که فرم ترکی امروزی آن پارلایان است پول و پارا هر دو بخاطر درخشندگی زر و طلا به آن نسبت داده شده است.

Qoparaq

Opara

Para

Pura

Pur

Pul


تفسیر دوم :

بعضی از دوستان هم چنین نظری دارند :/کلمه‌ی «پول» در زمان اشکانیان از زبانِ یونانی واردِ زبانِ‌ فارسی شد. پول از کلمه‌ی یونانی ابولوس Obolos گرفته شده. ابولوس Obolus که جمع واژه‌ی ابولی oboloí است، معادلِ یک ششمِ دراخما یا درهم است. در زبانِ انگلیسی به این سکه اُبُل obol گفته می‌شود. واژه‌ی اُبُل با واژه‌‌ای هم‌ریشه است که حتماً آن‌را شنیده‌اید؛ اُبِلیسک. در زبانِ یونانی به ابلیسکوس obelískos یا ابلیسک، که نمادِ‌ شیطان است، به خاطرِ اندازه‌ی بزرگش، به کنایه اُبُلِ کوچک گفته می‌شود/

این کلمه باز هم ریشه ای ترکی دارد و از واژه  ابولی oboloí که معادل یک ششم درهم است همان ماجرای تکه و para را داراست که همان فعل پارتلاماق مشهود است و دارای فعلی ترکیست و تفسیر ایشان برای ابلیسک کامل اشتباه است یک جهت از تفسیر واژه پول است که مربوط معنی تکه میشود.

بنظر بنده این واژه در تفسیر اول منطقی تر است چون معیار درخشندگی از تکه به معنی نزدیک تر است دوما اینکه ممکن است در اصل پارا در معنی درخشیدن بوده و بعدا معادل یک ششم دراخما بخاطر استفاده از واژه پول شده .

همین کلمه در یونان باستان در وضعیت آپولوس به معنی خدای پول , زر , سکه و دارایی از واژه پارا وارد یونان باستان شده .

۰۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات خانه ، خانواده ، آده

تفسیر آن ها از این واژه چنین است:

واژه خانواده (خانه+و+آده=اهل) به معنای اهل خانه است که در آن *آده به معنای اهل است. میانوند و برای خوانش آسانتر به این واژه افزوده شده است.

مجید روهنده


خیلی جالب است که کلمه ای که تلاش میکنند آن را به اسم فارسی بزنند ترکی در می آید

قضیه این است که هم خانه ترکیست هم آده !

بررسی واژه ی خانه:

این واژه از فعل قونماق است

شکل اصلی این قویونماق-قایینماق است

قایماق-قویماق گذاشتن یا رها کردن است.

قوی+اون+ماق

در اینجا ن فعل را در حالت بر روی  فاعل کار برده مثلا یویونماق

خود را شستن

حال معنی قویونماق مشخص است خود را گذاشتن،خود را رها کردن

که حالت کلی نشستن است

قاناق یا قوناق در ترکی به معنی مهمان است اما اگر اق را پسوند مکان بدانیم مثل اتاق،یاتاق 

(پسوند اق به معنی حالت،وسیله و مکان است)

پس #خانه یعنی جای نشستن ، مکان نشستن

دلی خانا،آشچی #خانا و...

این واژه صد درصد ترکیست که وارد زبان پهلوی هم شده 

فعل هم که مشخص است.

از مشتقات فعل #قونماق میتوان به واژه های زیر اشاره کرد :

Qonu : موضوع

Qonuşmaq : حرف زدن - مشورت کردن

Qonut : مسکن

Qonam : مقام

Qonça : (به صورت غنچه# وارد فارسی شده)-ارمغان

Qondaq : (به صورت قنداق وارد فارسی شده ) ، قسمت چوپی ته تفنگ

Qondarma : ساختگی

Qonma : فرود

Qonqarmaq : از جا کندن

و...

کلمات بسیار است و صرفا عده ای از آن ها لازم کار ماست.

واژه ی #آده :

این کلمه کاملا معلوم است از چه ریشه ایست

آد در ترکی به معنی نام است و آداق محلی که بر او نام نهادند که صرفا به معنی سرزمین ، جزیره و محل زندگی هم به کار میرود.


واژه ی #آد از فعل آتماق است که تفسیر این واژه به سال های خیلی دور برمیگردد و چون اسم توسط دیگران بر روی انسان گذاشته میشود به آن آت یا آد گفتند که اسم بر روی انسان انداخته میشود.


خانواده کلمه ای ترکی است که وارد فارسی شده است.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه گل

همانطور که میدانید این کلمه را هم از ترکی دزدیده اند و به پهلوی و امثال آن ها ربط میدهند اما اگر ریشه ی فعل و مشتقات آن را بخواهیم دست و پا خواهند زد.

وجود کلمات در منبعی مدرک استناد کلمه به آن زبان و بومی بودن آن کلمه در آن زبان نیست باید ریشه مشتقات و میزان رواج آن و در آخر هم برای تاکید فقط صرفا برای تاکید منابع را نگاه میکنیم که احتمالات را صد درصد کنیم.

اما دوستان فقط منبع ذکر میکنند و وای به حال ما اگر آن کلمه در پهلوی دخیل باشد بدون چون و چرا آن را پهلوی ذکر میکنند.

مشکل ما در این است که آن ها زود تر از ما شروع کردند تا کلمه ها را ثبت کنند که صد البته کلمات بسیاری را دزدیده اند و ترکی آنقدر قدرت دارد که ما نیازی به دزدی نداریم.

واژه گل :

این کلمه از فعل gülmək به معنی خندیدن است

که دقیقا با باز کردن دهان گل و غنچه در یک جهت است

دقیقا ریتم ترکی این کلمه کاملا مشهود است.

یک اسم و یک فعل و مشتقات گل : Gül-Kül

خاکستر و گل

خنده : Gülüş

گلفروش : Gülçü

خنده رو : Güləc

جک : Gülgü

شخص زیبا و دوست داشتنی : Gülmən

اخمو - جدی : Gülməz

مثل گل : Gülsan

(واژه ی سان هم ترکی است از فعل سانماق که شکل سابق آن ساقینماق بوده)

متبسم : gülümsər

مضحک : gülünc

واژه ی kül به معنی خاکستر هم باز هم اسم فعل gülmək  هست ،که عموما و کلا میتوانیم آن دو را به باز شدن و دیده شدن درون آن ربط دهیم

یاندی کولو چیخدی 

همان ذات درونی


و حتی واژه ی گلوله با گل هم بی ربط نیست و این کلمه را هم به سود سانسکریت دزدیده اند و مستقیما این کلمه را به توپ ربط میدهند بدون ریشه یابی  نوشته اند گلا به معنی توپ در سانسکریت است چه ساختاری چه قاعده ای ؟

گولله به ذات و باطن در تفنگ متصل است که وقتی شلیک میشود داخل آن بیرون میریزد همانند گل و غنچه  و دقیقا به صورت گلوله وارد سانسکریت شده ، واقعا خنده دار نیست این همه ترک در جهان یهویی یادشان رفته که در ترکی خنده چه بوده و رفتند از سانسکریت یاد گرفتند!

این کلمه در آن طرف دنیا هم توسط ترکان Gülmək گفته میشود.

At : اسب - اسم

Atmaq : انداختن

Ata : پدر

Yar : یار

Yarmaq : زخمی کردن

Yarın : فردا

Yay : تابستان

Yay : کمان

Yaymaq : مالیدن

Yaya : پیاده

Ox : تیر

Oxumaq : خواندن

کلمات بسیار زیاد است و مشتقات هم بسیار زیاد اما مقصود بنده از گفتن این کلمات بخاطر نداشتن حالت مشتق و فعل اصلی در فارسی و پهلوی همانند ترکی است.

لطفا زبان التصاقی را با زبان های بی قاعده مقایسه نکنید.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات کر ، کور ، لال

این کلمات کاملا ترکی هستند و در این پست ریشه ی آن هارا بیان خواهم کرد.

واژه ی kar و (kor(kör را ازبک ها در کنار استفاده از کلمه kar واژه ی گارانگ را استفاده میکنند که بی ارتباط با kar نیست

احتمالا این این کلمه قارانیق باشد

گرچه دوستان این کلمه را سوغدی میدانند اما در ریشه یابی این کلمه دست و پا میزنند.

ازبک ها به کر garang  می گویند که طبق قاعده ی ترکی این کلمه قارانیق هست که به کلمه قارا سیاه میرسد مشتقات آن بسیار است که رایج ترین آن قارانلیق در بین مردم است.

واژه ی کر و کور در ترک ها با لغات مختلف ولی تبدیل شونده هستند

مثلا تاتار ها به این کلمه سوقیر میگویند در صورتی که ترکیه  باشکورت ها و نوغای ها  این کلمه را به صورت ساغیر  معنی کر استفاده میکنند.

این میتواند یه سرنخ برای پیدا کردن ریشه این دو کلمه باشد

ترکمن ها در حالت دیگر به این کلمه tünt که از ریشه tün به معنی تاریکی است استفاده میکنند

که در ترکی امروزی این کلمه در حالت Dün به معنی دیروز بکار میرود و در قدیم به معنی تاریکی بوده من با آوردن کلمه ی tünt خواستم بحث را به قارانیق و قارانلیق بکشم میبینید که همه به تاریکی , پوچی و سیاهی ختم میشود.

قارانیق دی 

کور است

کسی که تاریک میبیند کسی که سیاهی میبیند و این لغت به احتمال زیاد به کور ها استفاده میشده که به حالت kar و در فارسی به صورت کر استفاده میشود ما حتی فعل این کلمه را در بین ترکان داریم که به صورت karıxmaq استفاده میشود که قطعا به سیاهی و پوچی ختم میشود

سن ایشینده کاریخدین

 و حتی واژه ی korlamaq هم زیاد دور با بحث ما نیست این کلمه واژه ی بسیار خوبی برای خراب کردن در ترکی است

تبدیل شدن معنی قارانیق از حالت کور به کر و یا برعکس بخاطر این بوده که مردم آن هارا در یک دید میدیده اند و دوما اینکه در مفهوم اشتراک معنی داشتند  که به پوچی و تباهی میرسید ماجرا به حرف بنده آن جایی قدرت میبخشد که اویغور ها به کور قاریغو(قاریقی) میگویند

این کلمه کاملا معلوم است که از ترکی به سوغدی و حتی وارد پهلوی شده.

و اما واژه ی لال:

لال مطمئنم که این یال بوده و بی ارتباط با واژه ی یالاماق به معنی لیسیدن نیست.

از جمله تبدیل شدن های حرف ی به ل میتواند پیشوند لاپ-یاپ ذکر کرد که این کلمه از ریشه یاپماق به معنی ترین است.

لاپ گوزل-یاپ گوزل

مشتقات کلمه ی یال را به عنوان مثال میتوانیم معروفترین هایشان را به صورت یالین به معنی لخت / یالقیز به معنی تنها / یالاماق به معنی لیسیدن که مرتبط با زبان است و واژه ی معروف یالان را اشاره کرد.

یالدی-لالدی 

از برداشتی که از مشتقات شد همه ی آن ها به نقص و دارای یگانگی بودن اشتراک داشتند به خصوص واژه ی یالقیز یا یالنیز به حرف بنده قوت میبخشد .

یالین هم که معنی لخت را دارد و در بین مردم واژه آیاق یالین پا برهنه معروف است .

حال معنی لال-یال مشخص است چیست

کسی که ناقص است

کسی که تواناییش کم است

کسی که چیزی از اصل و باطن خودش کم شده(تفهیم شده با یالاماق)

در واقع میشود گفت که واژه ی یال بن و پایه ی مشتقات آن است (به معنی ناقص و کم دارا به صورت اصطلاحی به معنی پوست کنده)

با این همه میتوانیم کلمه ی یالان را به معنی دروغ معنی کنیم چیزی که ناقص و بی ارزش میکند و حتی کلمه ی  یالتاق به معنی چاپلوس

یال+ایت+اق

حالتی است که انسان را خار و بی ارزش میکند.

اگر ما بخواهیم یال را در حالت کلی معنی کنیم به معنی غیر خود کفا و بی ارزش است نا چیز است 

یالوارماق

یال اسب و کلماتی از این قبیل دقیقا در یک مسیر قرار دارند .


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی واژه کمک

همانطور که باید بدانید این کلمه را دهخدا نه تنها فارسی ندانسته بلکه ترکی دانسته هیچ ریشه ای در فارسی و حتی زبان های نسبتی که مانند اوستایی و سانسکریت میدهند هم نمیتواند کمکشان کند.

اما ریشه این واژه در عین حال خیلی جالب است.

kümək

  • تفسیر اول :
در ترکی küm به معنی توده و پیله یا در کل به معنی چیزی که یکجا جمع شده است 
küm+ək
در اینجا در حالت پسوند وسیله و یا حالت است مانند قازماق-بارماق...
که اگر بخواهیم آن را تفسیر کنیم بدین حالت دست می آوریم :
حالت همکاری(جمع شدگی) 
منه کمک ادین : با من همکاری کنید تا بتوانم کارم را درست انجام دهم.
میتواند تا حدودی صحیح باشد.

  • تفسیر دوم :
در تفسیر دوم میتوان این کلمه را از ریشه ی küy به معنی صدا دانست
küyümək: حالت فرار کردن حیوانات با صدا
hay küy : سر و صدا
این واژه در اورخون به صورت kü آمده و واژه ی خیلی قدیمی است
kü(yu)m+ək
راهی برای ابراز صدا
به حالتی که انسان توسط صدایش کارش را انجام میدهد.
معادل این کلمه در فارسی به صورت یاوری کردن درست میتواند باشد.

یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم
۰۷ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه جور

به بررسی کلمه ی cür میپردازیم

خیلی لذت بخش است که این کلمه ترکی است و وارد فارسی شده.

شکل قبلی این کلمه همان Tür به معنی نوع است.

یکی از بحث های تغییر آوایی تبدیل ت به ک و برعکس است.

این کلمه ریشه ی کلمه Türk به معنی مشتق شده و دسته به دسته شده است.

فعل این کلمه به صورت Törəmək - Törənmək در ترکی استفاده میشود.

Tür و Cür هر دو در یک معنی هستند.

حالت تبدیل شدن Tür به cür به شکل زیر است :

  1. Tür
  2. Dür
  3. Cür
یا
  1. Tür
  2. Kür
  3. Gür
  4. Cür
بخاطر کلفتی دو حرف این دو حرف تبدیل شده اند .
بنظر بنده فرم دوم درست تر است زیرا ما مشتقات این کلمه در ترکی را میبینیم مانند Kürəkən به معنی داماد است که اصل این واژه به معنی ادامه دهنده ی نسل Türkəkən است.
ما حالت گزینه سوم را هم در ترکیمان داریم ؛
واژه ی gürsəl به معنی فراوان :
خیلی جالب است که واژه ی gürüm به معنی ظرف بزرگ برای مایعات هم از این واژه است ظرفی که انواع مایعات را در آن میریزند .که تحت اللفظی به آن güyüm گفته میشود.
این کلمه به هیچ وجه فارسی نیست و در ترکی براحتی میتوان استفاده کرد.
یکی از مثال های دیگر تبدیل شدن ت به حرف محکم تر واژه ی قارپیز است که در تاجیکی تاربوز گفته میشود.
واقعا ترکی زبان بی نظیری است و باید آن هارا نسل به نسل سینه به سینه ادامه دهیم.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمه قاشقایی-قشقایی

خیلی برایمان مهم است که ریشه ی کلمه این واژه و معنای آن را بدانیم چون قشقایی ها ترکان و ایل ارزشمندی در تاریخ آن منطقه داشتند.

واژه ی قشقایی مشهود است که این کلمه از دو بخش قاش+قایی تشکیل شده ، اول باید ریشه ی کلمه قاش و قاچماق-قاشماق را پیدا کنیم ، این واژه در ترکی به معنی دویدن و فرار کردن است.

قاچ در ترکی به معنی بزرگ است و این باز هم بی ارتباط نیست با کلمه ی دویدن شاید برایتان جالب باشد قاچماق نوعی راه رفتن بزرگ گونه است به سرعت و بزرگ پا انداختن مربوط هست .

و ایل هایی مانند قشقایی و قاجار هم این کلمات را در اسم خود دارند.

بدیهی است که متوجه بشیم این یک صفت برای ایل است یعنی نشان دهنده ی بزرگی مشتقات کلمه ی قاچ را میتوان به قارا به معنی بزرگ هم اشاره کرد که تا مطمئن بشوید که این کلمه در اصل مفهوم بزرگ را دارد.

در مثال بهتر میتوان به کلمه قوجا(قاجا) اشاره کرد کاملا صحیح است که این کلمه از دو حالت قاج+جا درست شده و به صورت خواجه وارد فارسی شده !

قاج در ترکی به معناهای دشمن هم است که باز هم دور از معنی بزرگ نیست.

مانع بزرگ ضد و علیه در ترکی قاج هم میتواند باشد.

پس در نتیجه قاچ قایی به معنی قایی های بزرگ تبار میتوان یاد کرد.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی

ریشه یابی کلمات چاقو و چاق

همانطور که به ادعای دوستان میباشد این فعل را باز هم فارسی معرفی میکنند و از فعل چاکیدن میدانند اما واقعا مسخره هست چون زبانی که ق ندارد چگونه مدام کلماتش  چاقو , چاق با ق تمام میشود واقعا باید آن ها دزدی کلمات را کنار گذارند.

حال به بررسی آن دو کلمه میرسیم و شگفتی ترکی در ارتباط بین آن هارا خواهیم دید

چاخماق-شاخماق این دو فعل در بین مردم رایج است و به معنی درخشیدن (با سرعت) جرقه زدن در پرانتز که با سرعت را نوشتم مربوط به چاغ در ترکی است به معنی زمان ؛ بدین معنی است که چاغماق همان چاخماق-چاقماق است. ما در ترکی فعلی به طور چاغلاماق چای(چاغ) به معنی رود و خروشیدن داریم.

کم ارتباط نیست با کلمه سرعت و حتی چاخان به معنی جفنگ هم با همین ارتباط دارد بدین شکل که تند تند حرف زدن ریشه ی چاخان باشد به منبع الدار فنی این کلمه در گذشته به معنی تبر را هم داشته باز هم مرتبط هستند لقبی است که به تبر دادند زود از بین بر ، باز هم متصل به سرعت است.

چاخی(چاقو) که به فارسی وارد شده و در گذشته به معنی تبر بوده به سرعت ربط دارد ینی چیزی که فوری میبرد

حالا ربطش با چاق (پوتا) چیست؟

بله این کلمه در این تفسیر به کسی است که به سرعت بزرگ شده و پف کرده است حتی کلمه چاخیر به معنی باده هم بی ربط با زمان نیست چیزی که زود عقل را میپراند.

حتی این کلمه با کلمه ی چاققال به معنی شغال هم هم ریشه هست به معنی اینکه این حیوان پر جست و خیز است

حال کوته فکران نه ریشه میابند نه تفسیر میکنند و فقط کارشان این است که بگویند کلمات دخیل در ما ترکی نیست یک نوع حسادت زبانی است.


یاشاسین دوغما ائلیم ؛ یازیلسین آنا دیلیم

۰۳ دی ۹۷ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پناهی